... با جناب سردار به زیارت متشرف شدیم. قبه بلندی است که قبه افلاک تا کمر آن نمی‎رسد. تاریخ بنای آن بر اساس منابع موجود قابل تشخیص نیست. گرچه آیاصوفیه در روی زمین بی‎مانند است ولی برخی از وجوه این مکان قابلیت وصف بیشتری نسبت به آن دارد. (متن اصلی: «... سردار حضرتلری ایله زیارته واریلدی. بیر قبه بلندقددیر کی قبه افلاک آنان کمربندینه اریشمز. حقی بودور کی بناسی تقریر و تحریر ایله اذعان اولونماز. اگرچه روی زمینده آیاصوفیه بناسینون مثلی بولونماز بونون بعضی تعریف اولوناجاق محلی، آندان یوز زیاده‎دور.
جملات فوق تعریفی از مقبره غازان خان ایلخانی از سوی مولفی عثمانی در قرن شانزدهم میلادی است.
شنب غازان یا شام غازان نام یکی از محله‌های تاریخی شهر تبریز است که به‌علت گذشته باشکوه آن مشهور بوده و در منابع مختلف تاریخی از جمله جامع التواریخ در مورد آن به تفصیل سخن رفته و تصاویر مینیاتوری آن آورده شده است. این محله که امروزه در حاشیه غربی شهر واقع شده و علیرغم ارزش تاریخی فوق العاده اش هنوز به عنوان محله یا منطقه شهری تاریخی تعریف نشده است، در زمان آبادانی و دوران طلائی خود شهرکی در چند کیلومتری غرب تبریز قدیم و در مجاورت روستاهای قراملک، حکم آباد، قره آغاج و خطیب بوده است. بدیهی است تمامی آبادیهای یاد شده، امروزه جزو محلات غربی کلانشهر تبریز و تحت اداره شهرداری منطقه 6 این شهر می باشند.
شنب در قرن هفتم ناحیه‌ای سرسبز در غرب تبریز بود که ارغون خان چهارمین پادشاه ایلخانی در سال 689 هجری قمری شهرکی به ‌نام خود (ارغونیه) در آن ناحیه ساخت.
اجزای اصلی این شهر معبدی متعلق به کیش مغولها بود و صورت ارغون خان بر دیوارهای آن نقش بسته بود و قصری به نام عادلیه که در میان باغی به همین نام ساخته شده و معماری آن بر اساس اصول معماری روم بود.

 


بعد از ارغون و به پادشاهی رسیدن غازان خان، پادشاه پرآوازه‌ ایلخانی، ارغونیه توسعه یافته و نام غازانیه گرفت. غازان‌خان، در ۲۹ربیع‌الثانی ۶۷۰ در جزیره آبسکون مازندران چشم به جهان گشود. پدرش، ارغون‌خان، چهارمین پادشاه ایلخانی و مادرش، قولتاق‌ قادین (خاتون)، بود. غازان در ۲۳ ذی‌القعده سال ۶۹۴ با شکوه تمام وارد دارالسلطنه تبریز شد و در کوشک عادلیه «شنب» بر تخت سلطنت نشست. غازان با فراخواندن علمای اسلامی و استماع توضیحات آنها به اسلام گروید و همزمان با او، قشون آماده چهل هزار نفری وی نیز به اسلام گرویدند که از لحاظ تعداد گرایش به اسلام در یک زمان بالاترین میزان در طول تاریخ اسلام بوده است. غازان خان بعد از گرویدن به اسلام نام محمود را برای خود برگزید و در هسته‌ مرکزی شهر بناهایی خیریه موسوم به ابواب‌البر ساخت و در مرکز بناها ساخت مقبره‌ باشکوه خویش را بصورت گنبدی بلند طرح‌ریزی کرد.
باغ‌های سرسبز، خاک حاصلخیز و هوای مساعد آن از ویژگی‌های شنب غازان در گذشته بوده است.
محمد روشن در جلد سوم جامع‌التواریخ (تعلیقات و حواشی) بیان می‌دارد که شم~شنب~شمب مخفف واژۀ مغولیShamb(h)ala به‌معنای بهشت، مدینۀ فاضله و اوتوپیاست. با این قیاس چه شنب غازان و چه شام غازان به ‌معنای بهشت غازان‌خان است.
درآمد ولایت اوجان (بستان آباد کنونی) و چند دهکده و یک دهم اشیای ورودی به خزانه نیز به‌ غازانیه منتقل می‌شد.
معزّالدین سلطان محمود غازان‌خان در سال ۶۹۶ هجری قمری بنیان مقبره و گنبد غازانیه را در مرکز این شهر گذاشت. این گنبد به‌عنوان آرامگاه سلطان ساخته شد و در اطراف آن دوازده عمارت به‌نام ابواب‌البر به‌معنای درهای نیکی بنا شد. این دوازده عمارت عبارت بودند از: مسجد، خانقاه، مدارس حنفیه و شافعیه، رصدخانه، بیمارستان، کتابخانه، بیت‌القانون، حوض‌خانه، بیت‌المتولی، دارالسیاده و حمام. مقبره یا گنبد دوازده ضلعی غازان با 130 گز ارتفاع اعجاب بینندگان را برمی‌انگیخت و بزرگ‌ترین بنایی بود که در ممالک اسلامی تا آن زمان ساخته شده بود. این گنبد برخلاف سایر ابنیه شنب غازان که مورد قهر و اغراض دولتمداران داخلی و خارجی واقع شده و بخش اعظم آن در دوره صفویه از بین برده شد، تا زمان قاجار پابرجا بوده است.
بناهای دیگر شنب غازان را به مرکز علمی-فرهنگی در عصر خویش تبدیل کردند. به ‌فرمان غازان خان تاجران خارجی برای ورود به تبریز پایتخت باشکوه ایلخانی ابتدا باید از شنب غازان عبور می‌کردند و بار خود را آن‌جا می‌گشودند. برای درک اهمیت این فرمان باید احتشام تبریز دوره ایلخانی، حجم تجارت و سطح علمی- فرهنگی آن در ان دوره را یادآور شویم. تبریز دوره ایلخانی جزو بزرگترین شهرهای جهان بوده و مرکزیت یکی از قدرتمندترین دول زمان خود را بر عهده داشت. این شهر همچنین در مرکز راه ابریشم قرار داشت که در دوره حاکمیت مغولها بر بیش از دو سوم جهان قرن چهاردهم میلادی و در امنیت بی نظیر حاکم بر راهها، دوره طلائی خود را سپری می کرد. علاوه بر تمامی اینها، تبریز دوره ایلخانی با احداث مجموعه علمی- مذهبی ربع رشیدی در جوار شرقی آن به یکی از مهمترین مراکز علمی عصر خود تبدیل شده بود.
این عوامل دست در دست هم دادند تا در قرن هشتم هجری «مستوفی » از این شهر به‌ عنوان اثری که در تمام ایران مانند ندارد یاد کند. این در حالی بود که ایران دوره ایلخانیان شامل جغرافیای بسیار بزرگتری بود و با دولت مغولی چین در شرق (با پایتختی خان بالیغ یا همان پکن کنونی)، دولت مغولی آلتین اوردا در شمال (با مرکزیت آلتین اوردا در ساحل رود ولگا) و دولت روم (با پایتختی قسطنطنیه یا استانبول کنونی) و مملوکیان (با مرکزیت قاهره) در غرب همسایه بود.
اینجا سوالی بزرگ پیش پایمان ظاهر می‎گردد بدین صورت که: دلیل این احتشام تبریز چه بوده است؟...
پروفسور عون‎الهی در کتاب «وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تبریز در قرون میانی» می‎نویسد: بعد از اسقاط بغداد از سوی هلاکوخان در سال 1258، اهمیت تبریز در تجارت بین‎الملل سیر صعودی به خود گرفت... تبریز در سال 1265 از سوی هلاکو به عنوان پایتخت امپراتوری اعلام شد. در این زمان امپراتوری ایلخانیان در غرب تا مصر و در شرق تا آمودریا گسترده بود. در دوره غازان‎خان دو دروازه اصلی بود. یکی از آنها به سمت آسیای صغیر باز می‎شد و نام «روم قاپیسی» را بر خود داشت. دیگری به سمت اصفهان بود و «عراق قاپیسی» (منطقه عراق کنونی «عراق عرب» و غرب ایران کنونی شامل کرمانشاهان، لرستان و همدان تا اصفهان «عراق عجم» نامیده میشد.) نامیده می‎شد. اکثر اهالی تبریز به امور پیشه‎وری و تجارت اشتغال داشتند. هر شغلی برای خود دکان، غرفه و راستاهای مخصوص داشتند. مثلاً قالایچی بازاری (رویگران)، پاپاق تیکنلر (کلاه‎دوزان)، یهر قاییرانلار (رکاب‎سازان)، پیچاقچیلار (چاقوسازان)، قیلینج‎چی‎لار (شمشیرسازان)، طبیلچیلر (طبل‎سازان)، نال‎بندلر (نالبندان)، دمیرچیلر (آهنگران) و ... .
تصادفی نیست که سلاطین متعدد ایلخانی، صفوی، عثمانی و حتی تیمور در دوره های مختلف هزاران صنعتگر تبریزی را به همراه خانواده‎هایشان به سلطانیه، قزوین، اصفهان، سمرقند، بورسا و استانبول انتقال دادند.
خاقانی شیروانی شاعر مشهور آذربایجان در قرن دوازدهم مدتی در تبریز زندگی کرده است. وی در یکی از اشعار خود می‎گوید:
دییشیم من نئجه بو وصلیمی هجران ایله؟
بیر ائدیم جنّتیمی آتش سوزان ایله؟
بو بهشت تبریزی ترک ائله مم عالمده
قاییدیب انس توتام بیر داها شیروان ایله
خاقانی شیروانی یک قرن پیش از حمله مغولان و حاکمیت ایلخانان و در دوره حاکمیت خوارزمشاهیان در تبریز بوده است.
معماری سبک تبریز به عنوان شاخه ای قدرتمند از معماری آذربایجان با دایره تاثیر وسیع در قرون 17- 13 میلادی، در ارتباط نزدیک با ممالک اسلامی تکوین و توسعه یافته است. این نیز به نوبه خود در غنا بخشیدن به معماری ممالک شرق اسلامی و توسعه آن نقش مهمی ایفا نموده است.


کارل جان تاریخ پژوه مشهور آلمانی از تبریز به عنوان مادر جریان هنری نیمه غربی آسیا نام می برد.
کارل جان در مقاله معروف خود (Sonderabdruck aus dem Anzeinger der phil. Hist. Klasse der Österreichischen Akademie der Wissenschaften, 1968) می‎نویسد: تبریز (بعد از استقرار کرسی پایتخت در آن) در غرب امپراتوری عظیم مغول، همان نقشی را عهده دار بود که چند سال پیشتر (1260) خان بالیغ (پکن) توسط قوبیلای قاآن در شرق بر عهده گرفته بود. این دو شهر با توجه به موقعیتشان در جغرافیای گسترده تحت حاکمیت چنگیزخان با فاصله بسیار از خاستگاه اصلی مغولها قرار گرفته و در واقع به عنوان مرکز دو تمدن بزرگ (چینی/ترکی) واقع در دو سوی مغولستان اسباب گذر از کوچ نشینی به یکجانشینی را فراهم آورد و از این لحاظ نقطه عطفی در تاریخ ایشان بشمار می رود.
کارل جان همچنین تسامح و تساهل ملی و مذهبی بالا در نزد مغولان را یادآور می‎شود.
غازان خان در 11 شوال سال 703 هجری قمری در حوالی قزوین درگذشت و جنازه‌ او به تبریز حمل شده در سردابه‌ مقبره به خاک سپرده شد. مراسم تشییع جنازه غازان خان به مظهر احساسات توام با احترام و عشق مردم تبدیل شد و امرا، رعایا و همه و همه در طول مسیر در نهایت تاثر و تالم جسد بیجان این پادشاه بلندآوازه ایلخانی را بدرقه کردند. جنازه غازان خان در مقبره گنبد غازانیه مدفون گردید. بعد از غازان خان توسعه‌ شهر غازانیه متوقف شد اما شام غازان علیرغم از دست دادن اهمیت سیاسی خود، اهمیت فرهنگی- مذهبی خود را تا مدتها حفظ کرد و بعدها به دلیل اهمیت نظامی اراضی این محل، مجموعه بناهای شام غازان و اراضی اطراف آن در هر زمان مقتضی مورد استفاده نظامی دولت‌ها و میعادگاه جنگ‌های بزرگ گشت.
این اهمیت با ساخت قلعه ای در این محل از سوی «ابراهیم پاشا» فرمانده قشون عثمانی بیشتر شد. سالها بعد شاه عباس برای جلوگیری از اقامت عثمانی‌ها در این محل، دستور تخریب قلعه یاد شده و تمامی بناهای مجموعه باشکوه غازانی به‌ جز مقبره و گنبد آن، مسجد، خانقاه و احتمالا یکی از مدارس را داد. بیش از یک قرن بعد از آن (چهار قرن بعد از احداث) نادر (افشار) در تعقیب قوای پراکنده عثمانی از حوالی همدان، با رسیدن به تبریز در پای این گنبد اردو زده و به روح غازان خان ادای احترام کرده بود.
نوشته‎ای با مؤلّف نامعلوم به زبان ترکی عثمانی مربوط به اواخر قرن دهم هجری (شانزدهم میلادی) تصویر زیر را از شام‎غازان در این سالها یعنی حدود سه قرن بعد از ساخت ارائه می‎دهد: «... مقبره یک پادشاه سنی است از شاهان پیشین که شام غازان می‎نامندش و با فاصله‎ای به میزان حضرت ایوب (منظور فاصله باروهای استانبول تا مسجد و آرامگاه حضرت ایوب در خارج از بخش قدیمی شهر باید باشد که حدود 2 کیلومتر است. داغسر) در حاشیه شهر قرار دارد. روز ششم ماه مزبور (6 شوّال 993 هجری/ سه شنبه 1 نوامبر 1585 میلادی) با جناب سردار به زیارت متشرف شدیم. قبه بلندی است که قبه افلاک تا کمر آن نمی‎رسد. تاریخ بنای آن بر اساس منابع موجود قابل تشخیص نیست. گرچه آیاصوفیه در روی زمین بی‎مانند است ولی برخی از وجوه این مکان قابلیت وصف بیشتری نسبت به آن دارد. تنها یکی از موارد قابل وصف آن، این است که کلمه توحید بر روی هشتاد و یک هزار آجر نوشته شده و به ردیف در وسط بنا چیده شده است. قبه‎ای است یکپارچه و هموار. در گوشه ای از داخل آن قبه کوچک دیگری ساخته شده از کاشی مذهّب وجود دارد که مزار شریف در آن است.» (اصل متن نوشته چنین است: «... شاهان سَلفدن شام‎غازان دیرلر بیر بنام سنّی پادشاهین تربه‎سی دور کی، شهردن تشرا حضرت ایوب قدر منزلدیر. ماه مزبورون آلتنجی گونو (6 شوّال 993 هجری/ سه شنبه 1 نوامبر 1585 میلادی) سردار حضرتلری ایله زیارته واریلدی. بیر قبه بلندقددیر کی قبه افلاک آنان کمربندینه اریشمز. حقی بودور کی بناسی تقریر و تحریر ایله اذعان اولونماز. اگرچه روی زمینده آیاصوفیه بناسینون مثلی بولونماز بونون بعضی تعریف اولوناجاق محلی، آندان یوز زیاده‎دور. جملة وصفیندن بیریسی سقسن بین کیرمید اوزرینه کلمة توحید یازیلوب، صف صف بنا اورتاسینا دیزیلمیشدور. بیر یکپاره هموار قبه دور. آنین ایچینده بیر کوشه‎سینده بیر مصنع کاشی مُذهّب کوچوک قبه داخی اولوب، مزار شریف آندادور.» Ortaçağ Türk- İran Tarihi Araştırmaları, s. 190) از کتاب «تبریز؛ مادرشهر» تالیف و ترجمه رسول داغسر.
نادر میرزا در کتاب ارزشمند خود «دارالسلطنه تبریز» در خصوص غازانیه می‎نویسد: «برخی نوشته‎اند چون ایلخان از شام برگشت به تبریز شهری طرح انداخت چون دمشق و از اموال شام خرجی گزاف کرد و شام نام نهاد ... این بنا باقی بود تا بسال – از هجرت. پادشاه سلام پناه صفوی بسبب رصانت سور شنب‎غازان وهم کرد تواند بود وقتی لشکر عثمانی آنجا را مامن و محکمه کنند حکم بانهدام فرمود اطراف حصار بلشکر ایرانی تقسیم شد بچهار روز بنیاد آن حصار استوار برافکندند که مسجد و مدرسه خالی نماند آن نیز بزلازل خراب شد من بسال یکهزار و دویست و پنجاه و هشت بدیدن آن آثار شدم بعضی از جدار و حجره‎ها بمانده بود خاراکنان تبریز آجرها و سنگها همی‎کندند سودها کرده بودند...».
در واقع مجموعه غازانی و نیز مجموعه رشیدیه برخلاف ادعاهای غالب، نه بر اثر زلزله که بر اثر بی توجهی یا نیات ناخوش حاکمان دولتها از بین برده شده و بر دولتها است که برای اثبات نیت صمیمانه خود، اقدامات راستین و سریع در جهت اعاده اعتبار به تاریخ کشور و محل گامهای مشهودی بردارد.
آثار شنب غازان در پی بی‌توجهی‌های دولت‌ها مورد غارت قرار گرفت و باعث شد امروز در این محله‌ باستانی اثری تاریخی جز یک حمام و سنگ‌ها و کاشی‌های پراکنده چیزی مشاهده نگردد. تاریخ درخشان و آثاری که هنوز در دل خاک شنب غازان و در جای جای تبریز و دنیا پراکنده است معطوف کردن توجهات به این منطقه‌ی باستانی را می‌طلبد.
در محراب مجموعه یئشیل شهر بورسا در ترکیه، «اثر استادان تبریزی» (به همان شکل که در پای کتیبه آمده است) در اوایل قرن پانزدهم میلادی بیت شعری بسیار جالب توجه، بدون نقطه درج شده است:
«پنداشت ستمگر این ستم با من کرد در گردن او بماند و بر من بگذشت»
مهران بشارت غازانی، مدیر عامل انجمن تاریخی و فرهنگی غازانیه تبریز، در نشست تخصصی چشم‌انداز میراث فرهنگی غازانیه تبریز که به همت انجمن تاریخی و فرهنگی غازانیه تبریز برگزار شد، تصاویری دربارۀ سیر تاریخی شنب غازان و استدلال‌های مورد استفاده در طراحی تصویر سه‌بعدی بافت غازانیه ارائه می‌کند و می‌گوید: نشانه‌های بافت تاریخی غازانیه در شنب غازان امروزی مشهود هست اما با توجه به اینکه بخش مدرن این منطقه در سال‌های اخیر بارزتر شده است، متاسفانه تصاویر کاملی در دست نداریم و کار را بر پایۀ تصویر هوایی مربوط به ‌سال ۱۳۴۶ انجام داده‌ایم.
وی در ادامۀ سخنان خود با نشان ‌دادن تصاویری از ظروف و اشیای باستانی شکسته‌شده که در حفاری‌های عامیانۀ شنب غازان ازبین می‌روند، به‌اهمیت آشکار شدن تمدن‌های این منطقه و حفاظت از آثار آنها تأکید می‌کند.
مدیرعامل انجمن تاریخی و فرهنگی غازانیه تبریز می‌افزاید: در این دوره آثار تاریخی متعددی به ‌دستور سلطان غازان در جای‌جای ایران برافراشته شد که مهم‌ترین و باشکوه‎ترین آنها در شنب غازان به عنوان یکی از اقمار تبریز پایتخت ساخته شد. به ‌دستور غازان، تاجرانی که از اروپا به تبریز رهسپار شده بودند ابتدا باید به غازانیه وارد می‌شدند و بار خود را در آنجا می‌گشادند و سپس وارد تبریز می‌شدند، بازارهای تجاری باعث رونق بسیاری می‌شد و باعث متمرکزشدن ثروت و ارزش افزوده در این شهر می‌شد. می‌توان گفت که غازانیه به یک شهر بین‌المللی تبدیل شده بوده است.
مهران بشارت غازانی می‌گوید: چند سال پس از غازان، ربع رشیدی با الهام از دانشکده‌های شنب غازان ساخته شده است.
او به لزوم اصلاحات عمرانی و احیای حمام تاریخی شنب غازان اشاره می‌کند و می‌گوید: به‌دلیل اهمیت تاریخی حمام شنب غازان تبریز و مصالح به‌کاررفته در آن، شورای ثبت آثار تاریخی و فرهنگی استان آذربایجان شرقی در سال ۱۳۹۰شمسی اقدام به ثبت آن به ‌شماره ۲۹۵۲۶ در فهرست آثار ملی کرد، اما متاسفانه در سال‌های اخیر تنها اثر تاریخی برجای‌مانده از آن شکوه و عظمت شنب غازان، با وجود ثبت ملی شدن، مورد بی‌مهری قرار گرفته و درمعرض خطر نابودی و تخریب کامل است.
مهران بشارت می‌گوید: امروزه شنب غازان ظاهری کاملا معاصر دارد. فقط پایه‌های یک مسجد که مسجد مرکزی خوانده می‌شود و یک حمام قاجاری با سنگ‌ها و کاشی‌های پراکنده در آن باقی مانده است که متاسفانه در حال تخریب است و هرروز احتمال نابودی‌اش وجود دارد.
دکتر عباس قدیمی، مدیر گروه تاریخ دانشگاه تبریز، می‌گوید: باعث خوشحالی است که اهالی شنب غازان حرکتی در احیای شنب غازان کرده‌اند. این یک واقعیت است که تا انجمن‌های مدنی و مردم‌نهاد شکل نگیرد و تا پیگیری‌ها و فشارها نباشد، اتفاقی نخواهد افتاد.
وی می‌گوید: مسئولان باید قدر این انجمن‌ها را بدانند و حمایت کنند تا بلکه این انجمن بتواند به اهداف خودش یعنی احیای شنب غازان برسد.
قدیمی با بیان اینکه تاریخ ما تاریخی پرفراز و فرود، پردامنه و صد البته شگفت‌انگیز است، ادامه می‌دهد: باید بدانیم که اکنون در کجای تاریخ ایستاده‌ایم. تاریخ جوامع انسانی به انسان‌ها شبیه است که می‌آیند و رشد می‌کنند و می‌میرند. گاهی برخی از افراد بدون هیچ گونه مطالعه‌ای به‌راحتی اظهار نظرهایی می‌کنند که هیچ‌گونه پایه علمی ندارند و چیزهایی می‌گویند که رگه‌هایی از تعصب در خود دارند و غیرواقع‌بینانه‌اند. ما در علت‌شناسی باید از خودمان جستجو کنیم. شنب غازان را خودمان نابود کرده‌ایم.
عباس قدیمی خاطرنشان می‌کند: هیچ هویت تاریخی در شهر جدید امروزی دیده نمی‌شود. ما شهر مدرنی ساخته‌ایم، بدون اینکه روح مدرنیته را بفهمیم. بخش‌هایی از تبریز نباید هویت تجاری داشته باشند، بلکه باید هویت گردشگردی و تاریخی داشته باشند. مسئولان امر باید تلاش کنند تا تبریز به هویت تاریخی ایلخانی و قاجاری خویش دست پیدا کند و همچنان که اصفهان با صفویه شناخته می‌شود، تبریز نیز با ایلخانیان و قاجارها شناخته بشود.
تک‎تک فعالیت‌های مسئولان و مردم به مانند شمعی است در تاریکی که باعث روشن‌شدن شهرمان می‌شود و تبریز را از ظلمات تاریکی نجات می‌دهد.


دکتر بهرام آجرلو، باستان‌شناس و محقق ارگ علیشاه و ربع رشیدی می‌گوید: امیدواریم دیگر اهالی تبریز نیز از انجمن غازان الهام بگیرند و انجمن‌های مشابهی را متناسب با حال‌وهوای فرهنگی محله خود شکل بدهند. ما الان در ربع رشیدی به انجمن تاریخی ربع رشیدی در محله عباسی نیاز داریم، یا در ارگ علیشاه در محله شریعتی و میارمیار سابق به انجمن ارگ علیشاه نیاز داریم، یا در محلات مسجد کبود به انجمن تاریخی فرهنگی مظفریه احتیاج داریم.
وی ادامه می‌دهد: میراث فرهنگی زمانی پابرجا خواهد بود که مردم به یاری بشتابند. به‌جز مردم کسی نمی‌تواند میراث فرهنگی را حفظ و یاری کند. توقعی از دولت نداشته باشیم، متاسفانه مسائل فرهنگی در آخرین اولویت‌های اختصاص بودجه هستند.
بهرام آجرلو می‌گوید: شمع‌ها کم‌کم روشن می‌شوند و من خوشحالم که تبریز تاریخ فراموش‌شدۀ تاریخ خود را به‌دست می‌آور‌د و اولین جرقه با انجمن غازانیه شروع شده است.
این باستان‌شناس می‌گوید: شنب غازان یک معضل قانونی دارد که راه حل آن نه در دانشگاه هنر اسلامی تبریز است و نه در اختیار باستان‌شناسی آلمان. معضل این است که شنب غازان هنوز به عنوان محله‌ای تاریخی فرهنگی به رسمیت شناخته نشده است و تا زمانی که به رسمیت شناخته نشود، ضوابط لازم در آنجا قابل اجرا نیست. زمانی که شنب غازان به عنوان شهرداری فرهنگی تاریخی شناخته شود، شهرداری مکلف است ضوابط ساخت و ساز‌های تاریخی (حداقل نماسازی و رعایت افق آسمان) را رعایت کند.
آجرلو می‌گوید: اگر شهرداری و میراث فرهنگی همت کنند شاید بشود در سال ۲۰۲۰ اولین پروژه غازانیه را شروع کرد.
تاریخ گواهی می‎دهد که جایگاه والا، همواره شایسته و برازنده شهر تبریز بوده است. امروز که در سایه پیشرفت علوم جامعه‎شناسی و روانشناسی، ریشه خصائل ملی و محلی، در گذشته افراد و جوامع جستجو می‎شود، شاید بهتر می‎توان به تصویری درست از فرهنگ و هنجارهای حاکم در «مادرشهر» دست یافت. از همین منظر همچنین می‎توان تبعات قرنها احتشام و منسوبیت به موثرترین عنصر در دولت و ملت را در همین خصائل و هنجارهای خاص ردیابی نمود. طرز نگاهی که به سلاطین و پادشاهان حاکم بر کشور از تبریز، فرصت دیدن واقعیتها و برخورد فارغ از ملاحظات عصبی را به آنها می‎داد، به هر ترتیب یا متأثّر از جو فرهنگی حاکم بر شهر بوده یا بر جو فرهنگی مزبور اثر گذاشته و در تکامل یکدیگر موثر بوده‎اند.
از کتاب «تبریز مادرشهر» تالیف رسول داغسر (نگارنده مقاله)
بدیهی است هنوز آثار تونلها و نقبهایی که گفته می شود تا ارک علیشاه در قلب تبریز ادامه می یابد در شام غازان یافت شده و بر سازمان میراث فرهنگی کشور و استان است که توجه صمیمانه، راستین با اجتناب از افتادن در ایطالات و ایضاحات و سخن پراکنیهای بطالت بار به این مساله و مسائل دیگر دارای ارزش تاریخی در این شهر نماید تا در مقابل هجمه شائبات کم کاریها و ... اعتباری بیابد و نوری بیفروزد.

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 میانگین 5.00 (از 2 رای)