قبل از هرچیز لازم است یادآوری کنم که تمامی نکات مورد اشاره در قالب این مطلب حالت کلی داشته و شامل همه آمریکاییها یا همه اروپاییها نمی شود و تنها به شکل تصورات عمومی قابل قبول است.

سالها پیش وقتی متوجه اشتباه گرفته شدن مداوم ایرانی با عراقی و افغانی از سوی اروپاییها شده بودم خیلی ناراحت شده بودم. رفته رفته با افت و خیز بیشتر با اروپاییها متوجه شدم که ما خود تصورات نادرستی در مورد اروپاییها داریم. مثلاً اکثر ما ایرانیها عمده ترین تفاوت فرانسویها و آلمانیها را در زبان آنها می دانیم و شاید اطلاعات مختصری نیز در مورد تفاوتهای فرهنگی آنها بدانیم در حالیکه آلمانیها با همسایه غربیشان فرانسویها تفاوتهای بسیاری دارند. مثلا آلمانیها فرانسویها را ملتی بی بند و بار می دانند! چرا؟!!

یا از انگلیسیها اصلا خوششان نمی آید! حال تصور کنید اسپانیاییها با لهستانیها (که در فاصله دورتری از همدیگر قرار گرفته اند) چقدر ممکن است متفاوت باشند. (این موارد در صحبتهای چند دقیقه ای با چند توریست قابل استخراج نیست)

برخی از این تفاوتها در بین مردم شهرهای مختلف ایران نیز قابل مشاهده است. برخی از تفاوتها بین ایران و ترکیه قابل مقایسه و ارزیابی است. عجم علیسی تنها به یک یا دو مورد از این تشابه در تفاوتها اشاره کرده است. آیا می توانید آنها را بیابید!

Acemalisi شما را به آشنایی با تفاوتهای عمده بین آمریکاییها و اروپاییها دعوت می کند:

 

  • آمریکایی آزادیخواه/ اروپایی برابری طلب:

آمریکاییها آزادیها و اروپاییها حقوق بشر را بیشتر مد نظر دارند. مصداق این نگرش در دولتهای اروپایی متجلی شده است. دقت کنید اکثراً احزاب سوسیال-دموکرات در اروپا پیروز می شوند. همچنین این نگرش در تساهل در کمکهای مالی ممالک ثروتمند اروپا به ممالک کم برخوردارتر تجلی یافته است. بارزترین مورد شاید در تخصیص بودجه داخلی بین ایالتهای شرقی و غربی آلمان باشد. ثروتمند آمریکایی بسیار ثروتمندتر از ثروتمند اروپایی است که باعث شده لیبرالیسم در آمریکا به صورت «چپ» تلقی شود در حالیکه در اروپا «راست» تلقی می شود!

 

  • آمریکایی ماتریالیست/ اروپایی رمانتیک:

انگیزه زندگی افراد تشکیل دهنده جامعه آمریکا، از عادات کار و فعالیت آنها برای نیل به آرزوهای ماتریالیستیشان نشات می گیرد. آمریکایی کار می کند تا پول بیشتری درآورد و برای نیل به این مقصود همه چیز را ممکن است فدا کند. اما اروپاییها احساساتیترند. انگیزه زندگی آنها از آروزی تجربه لحظات باشکوه و مهم زندگیشان ناشی می شود. اروپایی می گوید: نیازهایم مرتفع شوند، شکمم سیر شود و خوشبخت باشم. این چیزی است که من می خواهم.

 

  • آسمانخراشهای بلند، پلها و کارخانه های عظیم/ تاریخ، قلعه ها و عمارتهای قدیمی و باشکوه

آمریکا کشور آسمانخراشها و پلهای عظیم است. بسیاری از آسمانخراشها و پلهای طبقاتی که در سرتاسر آمریکا ساخته شده اند هنوز رقیبی در سایر نقاط جهان ندارند. کارخانه ها در این کشور بزرگ هستند و صاحبان این سرمایه ها اغلب در مزارع بزرگی در ایالتهای مرکزی و جنوبی سکونت دارند. با هواپیماهای شخصی به نیویورک و واشنگتن تردد می کنند و خط و مشی سیاسی سردمداران کشور را تعیین می کنند. اروپا سرزمین قلعه های کهن و باشکوه است. در سراسر پاریس شما آسمانخراشی نمی بینید. بلندترین ساختمان آن برج ایفل است. اروپاییها وقتی از آمریکا عقب افتادند و مخصوصاً بعد از جنگ جهانی دوم تصمیم گرفتند به تاریخ خود بیشتر ارج بنهند. همین احترام به تاریخ آنها را به آشنایی بیشتر با فرهنگ ملل دیگر و گسترش توریسم سوق داد وگرنه اروپاییها اغلب ملی گرا هستند.

 

  • آمریکایی می گوید: فوق العاده ام!/ اروپایی می گوید: بد نیست!

این دو جوابهایی هستند که آمریکایی و اروپایی در قبال سوال «چطوری؟» می دهند. گویی در قلب اروپایی همواره خلائی است که هنوز پاسخی نیافته است و شما مخصوصاً اگر از نزدیکان و دوستانش باشی و او واقعاً حس خوبی نداشته باشد در جواب خواهد گفت: می گذرد! ولی برای آمریکایی این چندان مهم نیست و در هر حالت نگاهی رو به جلو دارد.

 

  • برای یک امریکایی حس خوشحالی و خوشبختی و برای یک اروپایی بافرهنگ بودن مهمتر است:

فرهنگ و اطلاعات فرهنگی یک اروپایی همیشه بیشتر از یک آمریکایی است. یکی از عمده ترین تفاوتها میان آمریکاییها و اروپاییها موضوع فرهنگ و روابط اجتماعی است. برای درک بهتر این موضوع از کشور خودمان مثال می زنم: تهران محل تجمع افرادی از تمامی کشور است. تفاوت این افراد با آنهایی که در شهرستانهای خود باقی مانده و به تهران کوچ نکرده اند در طرز نگاه (نسل کوچ کننده) به موضوع مادیات بوده است. آنهایی که احساس کرده اند شهرشان نیازهای مادی آنها را تامین نمی کند به تهران رفته اند. علاوه بر این، عده ای نیز بنوعی از شهر خود به تهران فرار کرده یا پناه برده اند. عین این دلایل در مورد آمریکا نیز صادق است. آمریکا محل اجتماع اروپاییهای با طمع پول و رفاه بیشتر یا یاغیهای اروپایی است. سیاهان آمریکا نیز مثل شهروندان افغانی ساکن تهران، نیروی کار ارزان بوده اند (که البته در شرایط فعلی شاید مصداق نداشته باشد!).  برای یک امریکایی آنچه که در سوریه می گذرد اهمیت چندانی ندارد، در حالیکه اروپایی کنجکاو است و تحقیق می کند، با دوستانش بحث می کند و جویای پاسخی برای سوالات خود است.

 

  • روانشناسی توده/ روانشناسی آزادی فردی:

مواجهه با طرز نگاههای متفاوت و مختص بخود در شهروندان اروپا چیزی بدیهی است و می توانند سناریوهای مختلف مهندسی افکار عمومی از طریق رسانه ها را تشخیص بدهند و وقایع را واقع بینانه تر ارزیابی نمایند. آمریکاییها ام دارای ویژگیهای روانشناختی توده هستند. راحتتر با آنچه که از رسانه ها القا می شود همگام می شوند. این تفاوت در بین مردمان برخی از شهرهای ایران نیز دیده می شود.

 

  • من ایرانیم: cool/ من ایرانیم: bye

در آمریکا وقتی از ملیت خود صحبت کنید کنجکاوی خواهید دید. هرچند آمریکاییها پیش قضاوت خوبی در مورد ایران ندارند و این مربوط به تاثیرپذیری بالای آنها از عامل رسانه است، ولی باز برخورد آنها بهتر و همراه با تساهل بیشتری نسبت به اروپاییهاست.

 

  • آمریکا: علم، دانش و عرفان/ اروپا: هنر، فلسفه و منطق

واقعیت این است که بخش بزرگی از جامعه آمریکا از انسانهای با هوش متوسط و زیر متوسط تشکیل می شوند و تنها بخش اندکی از آنها باهوش یا خیلی تحصیلکرده هستند. این بخش کوچک زندگیشان وقف علم و تکنولوژی می شود. از اینروست که درصد وقوع اختراعات و اکتشافات در آمریکا یا به عبارت درستتر توسط آمریکاییها با توجه به سطح رفاه و تکنولوژی و امکانات موجود در این کشور نسبت به بقیه دنیا نامتعادل است و هر چه هست مربوط به همان بخش کوچک جامعه آمریکاست. اروپاییها اما هم در علم و فناوری همیشه حرفی برای گفتن داشته اند و دارند و از سوی دیگر هنر، فرهنگ و منطق و فلسفه در کشورهای اروپایی مورد توجه واقع می شود یا برای رشد مستعد است. آمریکاییها مخصوصاً به فرهنگ و فلسفه و هنر چندان رغبتی نشان نمی دهند.

 

  • آمریکایی خونگرم/ اروپایی متفکر:

آمریکاییها عموماً خونگرمتر از اروپاییها هستند. چنانچه در آمریکا زندگی می کنید روزانه بطور متوسط با 50 نفر صحبت می کنید اما کوتاه. "Hello, how are you?" "I'm perfect and you?" "Good" تمام شد! در اروپا موضوع فرق می کند. چنانچه در اروپا زندگی می کنید روزانه بطور متوسط با 5 نفر صحبت می کنید و معمولاً صحبتها طولانیتر هستند.

 

  • صد سال زمانی خیلی طولانی است/ صد کیلومتر مسافتی بسیار طولانی است.

وقتی از تفاوتهای میان آمریکاییها و اروپاییها صحبت به میان می آید یکی از جملاتی که اغلب به آن اشاره می شود این است: «برای یک آمریکایی صد سال زمانی خیلی طولانی است و برای یک اروپایی صد کیلومتر مسافتی بسیار طولانی است.» برای آمریکایی که تاریخی طولانی ندارد (بومیان آمریکا تاریخ تمدن هزاران ساله داشته اند که توسط مهاجران اروپایی دیروز و آنچه که ما امروز بنام آمریکاییها می خوانیم نابود و قتل عام گردیدند. امروز تنها حدود یک میلیون سرخ پوست در تمام ایالات متحده آمریکا زندگی می کنند که از هرگونه تظاهر به فرهنگ بومی در سطح ملی ممانعت بعمل می آید.) صد سال زمانی طولانی است و در مقابل برای اروپایی با ممالک کوچک، صد کیلومتر مسافتی طولانی به نظر می رسد!

  

 

  • سرزمین فست فودها و ابزیته ها/ سرزمین غذاها و مشروبات اصیل

آمریکا سرزمین فست فودهاست. مشهورترین برندهای فست فود نیز مربوط به آمریکاست. در آمریکا نسبت چاقها و ابرچاقها نیز نسبت به اروپا و سایر نقاط جهان بسیار بالاتر است. اروپاییها فرهنگ غذایی بهتری دارند. غذاهای ایتالیایی، شیرینیجات ترکها و مشروبات فرانسوی زبانزد مردم جهان هستند. فرهنگ تغذیه در اروپا بسیار بهتر از آمریکاست. منوی غذایی اسپانیاییها، پرتغالیها و مجارها نیز غنی است.

 

  • تساهل و تسامح نسبت به نژادهای گوناگون/ تساهل و تسامح نسبت به اندیشه های متضاد

آمریکاییها اندیشه های متضاد را زیاد معمول نمی دارند. آمریکایی در مقابل کلماتی مانند ترور، کمونیسم و آنتی میلیتاریسم واکنش نشان می دهد. ارتش کشورش را دوست دارد و معتقد است ارتش کشورش ضامن صلح جهانی است. اما از طرف دیگر آمریکاییها برای نژادهای دیگر با تساهل می نگرند و البته دلیل اصلی این موضوع این است که همگی در آمریکا در واقع غیربومی هستند. از اینرو انبوهی از چینیها و مکزیکیها را در آمریکا می توانید ببینید. اروپاییها اما در نقطه مقابل قرار دارند. حس ملی گرایی در روشنفکرترین انها هنوز زنده است و بخش قابل توجهی از اروپاییان ملی گرا هستند. لیکن اروپاییان نسبت به افکار و اندیشه های متفاوت و متناقض تساهل بیشتری نشان می دهند. چنانچه با یک اروپایی در مورد لزوم خلع سلاح کشورها، کمونیسم یا اسلامیت سخن بگویید بدون اینکه خشمگین شود صرف نظر از اینکه با شما هم عقیده باشد یا نه شما را گوش می کند.

 

  • ورزش نمایش است/ ورزش مبارزه است.

آمریکاییها به ورزش بعنوان ابزاری برای نمایش می نگرند و به وجهه وقت گذرانی آن اهمیت می دهند. در آمریکا شکل برخی ورزشها این طرز نگاه را پدید آورده است. اما اروپاییها معتقدند ورزش (علاوه بر وجهه سلامت آن) نبرد و مسابقه است.

 

  • رسانه های تخدیر کننده/ رسانه های ابژکتیف

رسانه های آمریکا هیچگاه نگاه شما را با پنجره واقعیتها آشنا نخواهد کرد. این رسانه ها با تکیه و کمک گرفتن از سلایق، علایق و ویژگیهای فرهنگی- شخصیتی مردم آمریکا در مهندسی افکار عمومی نیز مشکل چندانی ندارند. اگر در یک کانال تلویزیونی خبری با مضمون «ترور آمریکا را درنوردید!» بخوانید یا بشنوید، در تمام رسانه های دیگر خبر و تحلیلهای مربوطه بر همین منوال نشر داده می شوند. در اروپا اما چنین نیست. تمامی طرز فکرها دارای رسانه هستند و تحلیلها از پنجره های مختلف ارائه می شوند. مردم هوشیارترند و روشنفکران و تقریباً تمامی اقشار جامعه در سطوح متفاوت واکنش نشان می دهند. از اینرو مهندسی افکار عمومی در اروپا هزینه بر است.

 

  • جامعه مسیحی آمریکا/ جامعه آگنوستیک اروپا

بخش بزرگی از جامعه آمریکا خود را مسیحی معرفی می کند. البته اعتقادات مذهبی در طول حیاتشان زیاد مطرح نیست اما به خدا اعتقاد دارند. برای خوشگذرانی یا تلطیف روح به کلیسا می روند. در مقابل در اروپا –بویژه بعد از جنگ جهانی دوم- اندیشه های آگنوستیک افزایش یافته است. امروز بعید نیست که شما با تعداد زیادی از اروپاییها مواجه شوید که به خدا اعتقاد ندارند و می گویند پژوهش در مورد اینکه بالاخره خدا وجود دارد یا نه بحث و سعی بی نتیجه ای خواهد بود.

 

  • بارهای رنگی و دارای تلویزیون/ بارهای تاریک و با موسیقی

بخش عمده بارهای آمریکایی مکانهایی روشن، رنگارنگ و پرزرق و برق هستند. همه سو تلویزیون وجود دارد و به احتمال زیاد کانالهای ورزشی باز هستند! در اروپا وضعیت بارها کاملاً متفاوت است. بارهای اروپایی عموماً به روشنایی کم سویی اکتفا می کنند و رمانتیک تر هستند.  موسیقی (اکثراً آرام) نواخته می شود و دیدن تلویزیون با کانال ورزشی تقریباً غیرممکن است!

 

  • لبخند بر چهره/ چهره ملانکولیک

آمریکاییها مداوماً به شما لبخند می زنند. حتی اگر از شما خوششان نیاید اینکار را انجام می دهند. در آمریکا با انسانهایی که به شما سلام می دهند خیلی برخورد می کنید. برای یک اروپایی این حالت دیوانگی است! از همین رو در اروپا احساس غربت خیلی سریعتر به سراغتان می آید.

 

  • انگلیسی/ انگلیسی، آلمانی، فرانسوی

هرچند در ایلات متحده امریکا زبان اسپانیایی نیز در کنار انگلیسی با لهجه آمریکایی رسمی است ولی اکثریت غالب آمریکاییها فقط انگلیسی صحبت می کنند و نیازی به یادگیری زبانهای دیگر نیز احساس نمی کنند. در مقابل اروپاییها، حتی بسیاری از انگلیسیها، به زبانهای آلمانی و فرانسوی نیز علاوه بر انگلیسی آشنا هستند. در اروپا اگر فقط انگلیسی بلد باشید این ضعف بزرگی بشمار می رود!

 

  • سلام آمریکایی/ سلام یورو-خاورمیانه ای!

این مورد تقریباً همان مورد 6 و 11 همین لیست است. اگر تابعیت آمریکا را کسب کنید جامعه آمریکا فوراً شما را بعنوان یک آمریکایی (شاید به غیر از ترامپ!) می پذیرد. زیرا همه جامعه آمریکا (به غیر از سرخ پوستان) دارای ریشه غیر آمریکایی هستند. در اروپا اگر تابعیت نیز کسب کنید همواره شهروند درجه دو هستید و این حتی در قوانین برخی از کشورهای اروپایی نیز اعمال می شود. حال تصور کنید این موضوع برای یک ایرانی و مسلمان چطور می تواند باشد.

 

  • فقیر بودن در آمریکا/ ترک بودن در اروپا!

فقر در آمریکا چیز ناخوشایندی است. آمریکاییها به احساسات ناشی از فقر ارزشی قائل نمی شوند برعکس چنانچه از فقر کسی آگاه شوند از او فاصله می گیرند و طردش می کنند. در اروپا نیز فقر کسی را امتیاز نمی بخشد ولی به اندازه آمریکا طرد نمی کنند. بیشتر از آمریکا احتمال دارد کمک کنند. اروپاییها در مورد مسلمانان و ترکها حساسند. بخش عمده این نگاه به تاریخ برمی گردد که ترکها را عامل شکست جنگهای صلیبی و از دست دادن فلسطین، از دست دادن استانبول، گسترش اسلام بویژه در اروپای شرقی، و ... می دانند. برخی از اروپاییان اهل مطالعه اعتقاد دارند اگر ترکها نبودند اروپا مجبور به واگذاری فلسطین به یهودیها نمی شد! جنگ جهانی اول و در نتیجه جنگ جهانی دوم اتفاق نمی افتاد! بنابراین اگر فقیر هستید در آمریکا و اگر ترک هستید در اروپا بروز ندهید!

 

یادداشت عجم علیسی: این به معنی عدم وجود فقیر در امریکا نیست. در ایالات متحده 50 میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می کنند. هرچند خط فقر ایالات متحده بسیار بالاتر از خط فقر اروپا یا کشورهای خاورمیانه است ولی این خط فقر با توجه به هزینه زندگی و حداقل درآمد در آمریکا و در مقابل هزینه زندگی در این کشور محاسبه شده و بنابراین باز فقر محسوب می شود. از طرف دیگر نزدیک به 5 میلیون ترک در اروپا زندگی می کنند و از تظاهر به ملیت خود هیچ ابایی ندارند. ترکهای ساکن در اروپا با تظاهر به ملیت خود در سطوح مختلف اقتصادی، اداری و حتی سیاسی کشورهای متبوع (از جمله آلمان، هلند، فرانسه و بریتانیا) حضور دارند و در توسعه اقتصاد کشور ترکیه نیز نقش دارند. بدیهی است حدود نیمی از ایرانیان ساکن اروپا و آمریکا را نیز ترکان هموطن تشکیل می دهند که هیچگاه از تظاهر به ملیت و قومیت خود ابا ندارند.

 

  • آمریکایی راحت/ اروپایی مهربان

آمریکاییها عموماً انسانهای راحتی هستند. دمپایی به پا کرده و به خیابان می روند. به همه و زندگی لبخند می زنند و روی هیچ چیز زیاد زوم نمی کنند. با سیب زمینی نیز سازگاری دارند! اما اروپاییها به پوشش، غذا و ... خود حدالامکان اهمیت می دهد. اروپاییها نسبت به آمریکاییهای خنده رو، مهربانتر هستند. در را برویتان باز می کنند. اگر کیفتان بیافتد از پشت دویده و آنرا به شما می رسانند. در جامعه کاملاً رقابتی آمریکا مهربانی ممکن است موجب از دست دادن بعضی چیزها شود.

 

  • انگلیسی آمریکایی/ انگلیسی انگلیسی

زبان انگلیسی زبان اول رسمی ایالات متحده آمریکا است. البته زبان اسپانیایی نیز در ایالات غربی و جنوبی رواج دارد و زبان دوم رسمی است. اما انگلیسی که در آمریکا به آن تکلم می شود متفاوت از انگلیسی مورد تکلم در لندن است. اگر به سخنرانی ترسا می و ترامپ گوش کنید این تفاوت را بخوبی حس خواهید کرد! انگلیسی لندن ادبی تر است، روانتر و گوش نوازتر است ولی انگلیسی آمریکایی کمی خشنتر است. یکی از دوستان اروپایی این تفاوت را چنین تعریف می کرد: یک نیویورکی همان لندنی است که سیب زمینی آبپز را سرد نشده توی دهانش گذاشته و اصرار دارد در همان حالت حرف هم بزند!!!

 

  • مدعی حاکمیت بر جهان/ مدعی توسعه فرهنگ بشریت

آمریکاییها مدعی حاکمیت بر جهان هستند. این موضوع در زمان جنگ سرد نیز صادق بود و آمریکاییها بیش از شورویها مدعی حق حاکمیت بر جهان بودند. آنها لزوم احترام سایر ملتها و دولتها به خود را در این چهارچوب که آمریکا ضامن سلامتی، صلح و بقای نظم جهانی است توجیه می کنند. هژمونی دلار و درآمد بسیار بالای ناخالص ملی ایالات متحده نیز این طرز فکر را تقویت می کند. در مقابل اروپاییها مدعی فرهنگ هستند. اروپاییها خود را مرکز تمدن بشری در حداقل 500 سال اخیر می دانند و درحالیکه در جنایات عالم سوزشان نیز خود را محق می دانند از توسعه فرهنگی بنی بشر در سایه انها در صده های اخیر سخن می رانند. Acemalisi در عین اینکه به تمام دستاوردهای با منشا اروپایی با دیده احترام نگاه می کند ولی تمام ادعاهای اروپاییها را قابل قبول نمی داند.

 

در پایان لازم می دانم مجدداً یادآوری کنم که تمامی نکات مورد اشاره در قالب این مطلب حالت کلی داشته و شامل همه آمریکاییها یا همه اروپاییها نمی شود و تنها به شکل تصورات عمومی قابل قبول است.

سالها پیش وقتی متوجه اشتباه گرفته شدن مداوم ایرانی با عراقی و افغانی از سوی اروپاییها شده بودم خیلی ناراحت شده بودم. رفته رفته با افت و خیز بیشتر با اروپاییها متوجه شدم که ما خود تصورات نادرستی در مورد اروپاییها داریم. مثلاً اکثر ما ایرانیها عمده ترین تفاوت فرانسویها و آلمانیها را در زبان آنها می دانیم و شاید اطلاعات مختصری نیز در مورد تفاوتهای فرهنگی آنها بدانیم در حالیکه آلمانیها با همسایه غربیشان فرانسویها تفاوتهای بسیاری دارند. مثلا آلمانیها فرانسویها را ملتی بی بند و بار می دانند! چرا؟!! یا از انگلیسیها اصلا خوششان نمی آید! حال تصور کنید اسپانیاییها با لهستانیها (که در فاصله دورتری از همدیگر قرار گرفته اند) چقدر ممکن است متفاوت باشند. (این موارد در صحبتهای چند دقیقه ای با چند توریست قابل استخراج نیست)

برخی از این تفاوتها در بین مردم شهرهای مختلف ایران نیز قابل مشاهده است. برخی از تفاوتها بین ایران و ترکیه قابل مقایسه و ارزیابی است. عجم علیسی تنها به یک یا دو مورد از این تشابه در تفاوتها اشاره کرده است. آیا می توانید آنها را بیابید!

نظرات شما در هر صورت برای ما ارزشمند است.  ما را از نظرات خود مطلع سازید. متشکریم.

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 میانگین 4.50 (از 1 رای)

 

سلام هموطن، به سایت ایرانیان استانبول خوش آمدید. جهت ترجمه رسمی ترکی استانبولی ارزان، فوری، رسمی و غیررسمی در سراسر کشور و نیز خارج از کشور، راهنمایی و همراهی و انجام تمامی امور به خرید ملک و مستغلات در استانبول، گردش و تجصیل و اقامت در خدمت هموطنان گرامی هستیم...